کارنامه خدمت
سال ۱۳۳۹ در اهواز به دنیا آمدم.مادرم –خدا بیامرز- می گفت روز ۹ آبان به دنیا آمدم ولی در شناسنامه ام ۲۵ دی ماه ذکر شده است.دوران کودکی را در محله های لشکرآباد و بیست متری شهرداری ها زندگی کردم.دوره ابتدایی را در مدرسه ابتدایی بهار،فروغی و کسری گذراندم و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ماندانا.
همزمان با تحصیلات متوسطه و تحصیل در دبیرستان رهنما و سپس انوشیروان در محله ۲۴ متری ،خانه ما هم به محله سخیریه شرقی منتقل شد. در تمام دوران ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان شاگرد اول بودم و در نهایت ،سال آخر دبیرستان مصادف شد با پیروزی انقلاب اسلامی.در این سال،از مهر سال ۵۷ تا بهمن سال ۵۷ در خیابانهای اهواز به تظاهرات و درگیری با نظامیان حکومت پهلوی طی شد.و پس از پیروزی انقلاب،به کلاس برگشتیم و دیپلم را ظرف سه ماه با معدل ۲۰/۱۸ گرفتم.
دوران متوسطه مصادف بود با نضج انقلاب و شکل گیری تفکر دینی –سیاسی در اینجانب.در ابتدا کتابهای مذهبی زمان،مکارم شیرازی و نشریه مکتب اسلام و سپس کتاب های دکتر شریعتی بیشترین تاثیر را در شکل دهی به تفکرات مذهبی من داشتند.به همین خاطر،علیرغم اینکه دیپلم را در رشته ریاضی –فیزیک گرفتم و دانش آموز خوبی در رشته ریاضی بودم و همه اطرافیان به ویژه معلمین انتظار داشته دوران دانشگاهی را در رشته های فنی-مهندسی بگذرانم ولی متاثر از دکتر علی شریعتی،رشته جامعه شناسی را برای تحصیلات دانشگاهی انتخاب کردم. و در سال ۵۸ وارد دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران شدم.
یک سالی نگذشت که انقلاب فرهنگی منجر به تعطیلی دانشگاه ها شد.مدتی از این ایام را داوطلبانه به جبهه های جنگ رفتم حدود هفت ماه و چند روز.لیسانس را در رشته پژوهشگری علوم اجتماعی در سال ۶۵ گرفته و به خدمت سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتم.در واحد انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در بخش تحریریه اصحاب انقلاب مشغول شدم.گزارش از منطقه کردنشین تهیه کرده و یا مطلب می نوشتم در خصوص مباحث اجتماعی و روانشناختی.
بعد از ظهر ها در واحد پژوهش امور برون مرزی صدا و سیما مشغول به کار بودم.در این مدت به تحقیق در وضعیت مردم شناسی،جامعه شناسی مردم عرب خوزستان پرداخته که حاصل آن تالیف کتابی با همین مضمون بود: “جامعه شناسی زن عرب ایرانی”.
البته در دوران دانشجویی در چند جای دیگر کار کرده بودم.مدتی در واحد پژوهش های اجتماعی ریاست جمهوری و مدتی را در روابط عمومی وزارت نیرو کار کردم.البته یک سالی هم به صورت حق التدریسی در مدرسه راهنمایی البرز تهران درس تاریخ و اجتماعی را تدریس کردم. در همین ایام،تحقیقی را مشترکا با یک نفر از پژوهشگران،تحت عنوان فرهنگ عشایر ایران انجام دادم که نتیجه آن به صورت کتاب منتشر شد.
بعد از سربازی در شرکت ملی گاز مایع ایران مشغول به کار شدم از ابتدای سال ۱۳۶۸ تا نیمه ۱۳۷۰ در واحدهای روابط عمومی و برنامه ریزی تلفیقی.در نیمه ۱۳۷۰ به وزارت کشور منتقل شدم و در دفتر برنامه ریزی های عمرانی- گروه طرح و برنامه مشغول به کار شدم.
به درخواست خودم و موافقت معاون وزیر کشور در حوزه معاونت هماهنگی امور عمران،دبیری تدوین فصل عمران شهری را در برنامه پنج ساله دوم بر عهده گرفتم.و برای اولین بار فصل یاد شده در ۱۳ محور تدوین شد و برای اولین بار در برنامه های توسعه کشور،برای حوزه عمران شهری و شهرداریها اهداف و شاخص های کمی تعیین شد.و وزارت کشور نمره قبولی گرفت و در انتهای سال ۱۳۷۲ مسئولیت گروه مطالعات برنامه ریزی شهری را بر عهده گرفتم.
سال بعد مجوز مرکز مطالعات را از وزارت علوم گرفتیم و تا سال ۱۳۷۶ ریاست این مرکز را داشتم. مهمترین کارهایی که در این ایام انجام دادم عبارت بود از:
۱-مسئله یابی پژوهشی و تهیه طرح های پژوهشی و انعقاد قرارداد به مهندسین مشاور و اساتید دانشگاه که به عنوان مثال می توان به “تدوین نظام نوین مدیریت شهری در ایران”و “تدوین شیوه های افزایش درآمد و کاهش هزینه های شهرداریها”;”بررسی قانون شهرداریها”;”تدوین الگوهای مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها” اشاره کرد.
۲- بهره برداری از نتایج تحقیقات انجام شده در برنامه ریزی های ملی و تدوین آئین نامه ها و دستورالعمل ها.
۳-تهیه و تالیف کتب از نتایج تحقیقات انجام شده در بیش از ۱۶۰ جلد کتاب.
۴-بنیان گذاری و انتشار نشریات مهمی چون: “ماهنامه شهرداریها”،”فصلنامه مدیریت شهری”، “فصلنامه فرهنگ ایمنی” و “فصلنامه مدیریت پسماند”.
با روی کار آمدن دولت اصلاحات،در آذر ۱۳۷۶،در زمانی که معاون عمران وزارت کشور با جناب آقای عاشوری بود،مدیر کل دفتر برنامه ریزی عمران شدم و این مسئولیت را تا سال ۱۳۸۲ بر عهده داشتم.این ایام بهترین دوره کاری من بود و توانستم اقدامات مهمی را انجام دهم که در اینجا چند مورد آن را ذکر می کنم:
۱-طراحی و اجرای نظام برنامه ریزی میان مدت(پنج ساله)در شهرداریهای کشور.
۲-نظم بخشی به مجموعه مقررات و سازوکارهای ایمنی شهرها (ایجاد نظام سلسله مراتبی و اعطاء درجه به آتش نشانان،تهیه آرم واحد،شماره تلفن واحد و لباس فرم واحد برای آنها).
۳-بهبود مدیریت پسماند شهرهای کشور با هدایت شهرداریها برای تفکیک پسماند در مبداء و دفن بهداشتی و مهندسی پسماند.
۴-تهیه و اجرای نظام رایانه ای شدن امور مختلف شهرداریها.
در سال ۱۳۸۲ مسئولیت راه اندازی دهیاریها در روستاهای کشور را بر عهده گرفتم و با تغییر عنوان سازمان شهرداریها به سازمان شهرداریها و دهیاریها،معاونتی تحت عنوان معاونت دهیاریها به وجود آمد.که مسئولیت آن را داشتم و بیش از ۹۰ دستورالعمل و بخشنامه برای شکل گیری و نظام دهی مالی،اداری،فنی و حقوقی دهیاریها تهیه و ابلاغ شد.در همین ایام نیز ماهنامه دهیاریها را پایه گذاری کردم و تا تغییر دولت،۲۰ شماره از این ماهنامه آموزشی و ترویجی را سردبیری کردم.
در سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۸۶ به عنوان مشاور عالی شورایعالی استان ها با ماهنامه "شوراها" را پایه گذاری کردم و تا شماره ۱۲ سردبیری آن را انجام دادم.در سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ مسئولیت کمیته مسکن،آمایش و شهرسازی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده داشتم و در این سال ها در تدوین سیاست های کلی حوزه تخصصی کمیته مشارکت داشته و در شکل گیری فصلنامه “چشم انداز امور زیر بنایی” نقش آفرینی کردم.و در کنار این کار به همراه تعدادی از دوستان قدیمی،کتاب مدیریت شهری را در سه جلد تالیف کردیم.
با اتمام کار دولت احمدی نژاد،مجددا به سازمان شهرداریها و دهیاریها دعوت شدم و به عنوان معاون امور شهرداریهای سازمان شهرداریها و دهیاریها مشغول به کار شدم و تا پایان ماموریت در سال ۱۳۹۵،تدوین لایحه مدیریت شهری و ارائه به دولت را انجام دادم و ۹ سند مهم آسیب شناسی مدیریت شهری را در محورهای مختلف تهیه کرده و به دولت ارائه کردیم.در این سال ها تدوین و ابلاغ نظام راهبردی-عملیاتی توسعه شهر و شهرداری را انجام دادم که اقدامی بسیار اساسی در نوجه به شهرداریها به تدوین برنامه و اجرای آن می باشد.